زندگي يک چمدان است که مي آوريش
بارو بنديل سبک مي کني و مي بَريش
خودکشي مرگ قشنگيست که بدان دل بستم
دست کم هر 2 ، 3 شب سير به فکرش هستم
گاه و بي گاه پر از پنجره هاي خطرم
به سرم مي زند اين مرتبه حتماً بپرم
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
اين غم انگيزترين حالت غمگين شدن است
بي تو من با بدن لخت خيابان چه کنم؟
با غم انگيزترين حالت تهران چه کنم؟
بي تو پتياره پاييز مرا مي شکند
اين شب وسوسه انگيز مرا مي شکند
بي تو من با بدن لخت خيابان چه کنم؟
با غم انگيزترين حالت تهران چه کنم؟
بي تو پتياره پاييز مرا مي شکند
اين شب وسوسه انگيز مرا مي شکند
قبل رفتن 2 ، 3 خط فحش بده داد بکش
هي تکانم بده نفرين کن و فرياد بکش
قبل رفتن بگذار از ته دل آه شوم
توري از ريشه بکش بر رگ کوتاه شوم
مثل سيگار خطرناکترين دودم باش
شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش
هر پسر بچه که راهش به خيابان تو خورد
يک شبه مرد شد و يکه به ميدان زد و مرد
من تو را ديدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بند توام آزادم
چاي داغي که دلم بود به دستت دادم
آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم
مي پرم دلهره کافيست خدايا تو ببخش
خودکشي دست خودم نيست خدايا تو ببخش
بي تو من با بدن لخت خيابان چه کنم؟
با غم انگيزترين حالت تهران چه کنم؟
بي تو پتياره پاييز مرا مي شکند
اين شب وسوسه انگيز مرا مي شکند...
دانلود آهنگ بي تو از امير عظيمي