آمريکا دوباره دارد بر طبل جنگ مي کوبد . قرباني بعدي انگار سوريه است .
حقيقت اينست که دولت هاي آمريکا توسط دو کارتل عظيم اقتصادي پشتيباني مالي مي شوند و ناچارند سياستهايشان را با فرامين آنها تنظيم کنند . کمپاني هاي اسلحه سازي و ديگري کمپاني هاي نفتي . اگر جنگ و درگيري و ترس و نفرت بين کشورها نباشد محصولات کمپاني هاي تسليحاتي روي دستشان مي ماند و اگر آرامش و امنيت و صلح برقرار نباشد کمپاني هاي نفتي قادر به فعاليت نخواهند بود .
سياست دولت هاي جمهوري خواه و دموکرات امريکا هم معمولا بر همين اساس شکل مي گيرد .
آمريکا هرچقدر هم ظاهر الصلاح باشد و خودش را انسان دوست و مدافع حقوق بشر نشان بدهد عملکرد لااقل ده ساله گذشته اش براي هر طفل خردسالي هم واضح و مبرهن است که اين وعده ها چقدر توخالي و بي پايه اند .
بايد قبول کنيم دنيا در حال حاضر يک قلدر گردن کلفت دارد به اسم ايالات متحده
قلدري که شايد خيلي ها آرزوي گرفتن عکس يادگاري با او را دارند
قلدري که در برابر او دو راه بيشتر نداري . يا بايد به او باج بدهي يا اينکه از او کتک بخوري
قلدري که از قضا با قاضي و کلانتر و تک تک همسايه هاي ما هم دستش توي يک کاسه است .
قلدري که گاهي در شمايل رابين هود خودنمايي مي کند و خيلي ها هم برايش هورا مي کشند .
آمريکا به بهانه مقابله با تروريست به افغانستان حمله کرد . اصلاحات انجام شده طي سالهاي اخير در اين کشور را نمي شود منکر شد اما آيا القاعده و طالبان از بين رفتند ؟
هنوز بعد از ده سال روزي نيست که خون مردم بيگناه اين کشور ريخته نشود .
آمريکا به بهانه مبارزه با سلاح هاي اتمي و ديکتاتوري صدام به عراق حمله کرد . صدام اعدام شد و هيچ سلاح اتمي پيدا نکردند . هر روز ده ها نفر در عراق کشته و زخمي مي شوند . ديکتاتور رفت اما گرسنگي و تروريست و فقر جايش را گرفت .
تمام زيرساخت هاي عمراني و اقتصادي در اثر جنگ متلاشي شدند و حالا دوباره با پول مردم و از جيب مردم توسط شرکت هاي آمريکايي و غربي بازسازي مي شوند .
موشک هاي آمريکايي ? ساختمان ها و جاده ها و پل ها را منهدم کرد و حالا شرکت هاي آمريکايي دارند دوباره مي سازندشان .
حالا انگار نوبت سوريه است . مردم قرار است از چاله بيرون بيايند و در چاه بيفتند . طي دو سال جنگ احمقانه داخلي هزاران نفر کشته شدند و کشور با خاک يکسان شد و حالا آمريکايي هاي عزيز قرار است تشريف بياورند و خاک همين خرابه را به توبره بکشند . اين وسط مردم هستند که قرباني مي شوند . مردمي که قلدرهاي دنيا به بهانه دفاع از حقوق آنها موشک بر سرشان خواهند ريخت .
نمي دانم فيلم the kid چاپلين را ديده ايد يا نه ؟
داستان امروز دنيا درست مثل همان کودک شيطان فيلم است که با سنگ شيشه مغازه ها را مي شکند و بعد شيشه بر مي آيد و شيشه هاي نو مي اندازد و پول مي گيرد و همه هم او را دوست دارند ولي هيچکس نمي داند آن بچه شيطان که شيشه را شکست با شيشه بر مهربان دستش توي يک کاسه است .
حکايت دنياي امروز درست مثل مدرسه ايست که ناظم و مديرش ببو گلابي و ترسو هستند و مبصر کلاس انقدر زورش زياد است که خودش دانش آموزان را تنبيه مي کند . شايد اين دانش آموز واقعا شايسته تنبيه باشد اما تنبيه کردن او وظيفه مبصر گردن کلفت کلاس نيست . مدير و ناظم ببو گلابي بايد به خودشان بيايند که نمي آيند چرا که از مبصر گردن کلفت پول توجيبي مي گيرند و چشمشان را مي بندند و تلاش مي کنند براي بوفه مدرسه آب معدني و ساندويچ بخرند و تمام هم و غمشان اينست که کسي حياط مدرسه را کثيف نکند .
خدا کند روزي بيايد که هيچ جنگي در هيچ جاي دنيا نباشد به هيچ بهانه اي ....
به نقل از وبلاگ جوگيريات