آن روزها
هر وقت پرده خوان
از نقل شاهنامه و سهراب مي گفت
به کربلا که مي رسيد
نقل علي اکبر مي خواند و مي گريست
حتي گاهي قوّال با شمشير
مي زد به پهلوي خود
حالا به جاي قاسم و عباس
دارند روضة سهراب مي خوانند
به جاي رقيه
دارند روضة ندا را فرياد مي کنند...
اين نقل
نقل پرده دران است
بزن به طبل لجاجت طبّال
که مير بي بي سي
امشب به کربلا وارد مي شود
از در پشتي
بزن به طبل لجاجت طبّال
که شيخنا مي رسد به کربلاي مجازي
از راه اينترنت
از راه اعتمادالسلطنه
عمّه ببين به کربلا
اين همه موبايل هاي دوربين دار آمده
عمه ببين که علم ها خوني است
و ميکروفون ها خوني
و صداها خوني
شايد به اشتباه
دو حسين آمده اند اينجا
جوانان بني هاشم بياييد
راه اين پيران فتنه را سد کنيد
مسلم اين اتفاق ها را ديد و گريست
من مسلمم
و راه برگشت دارم
من مسلمم
اين نامه را از خانه هاني مي نويسم
مرام من کشتن نيست
ما سهراب کش نيستيم
"مستي بيايد قي کند
مستي جهان را طي کند"1
***
امشب دوباره مست حسينم
رباب ايراني را برمي دارم و مي گريم
و مي زنم به سيم آخر
با گريه بر علي اکبر
که بي تابم مانند او
و گريه مي کنم سپيد سپيد
به غربت کسي که شما نشناختيدش
و سرم مي سوزد از اين همه بدرقصي ها
چون بيمار کربلا
هنوز تاول بسيجي ها دارد مي ترکد
و شما اصحاب نمک و کورچشمي
چقدر زود حرمله شديد
در دو کربلا
دو دسته عزادار مي بينم
که هر کدام
ديگري را
يزيد مي داند
از ميکروفون ها خون فوّاره مي زند
امشب شهادت نامه اي امضا نمي شود
تنها خبرگزاري ها گفتند:
امشب بناست اتّفاق بدي بيفتد!
و افتاد
موبايل ها در تاريکي شب
ويبره مي گريند
بلوتوث بلوتوث نوحه مي خوانند
و مي ريزند
به درياي سايت آل صهيون
از کمپ موج نو
اولين نفر به ميدان رفت
شيخ متغيّر پيشاني اش را پوسيد و گريست
بناست قورمه قورمه کنند
شايد که انتخابات باطل شود
و از جناح روبرو
از اصحاب انتخابات عليه السلام!
بناست قيمه قيمه کنند
در کربلا دو حسين آمده است
اصحاب قورمه اند و قيمه!
اصحاب شيشه و بشکن بشکنه امشب
اصحاب قمه و قليان
و بي شمار يزيد
از اين همه يزيد
يکي منم
يکي هر آن که غير شما باشد
دعوا سر حسين اصلي ست
اگر حسين من تويي سرت کو؟
حسين من سر نداشت
حسين من پشت سرش سايت هاي سبز نداشت
اينجا حسين هاي زيادي مي بينم
حسين من حسين ناز بود
حسين جاز نبود
حسين من
حسين بالاترين نبود
حسين من
حسين سارکوزي نبود
به کربلا رسيده اند جماعت
و دعوا سر حسين اصلي ست
و تشنگان دارند آب مي شوند و
خليفه ها دارند آب مي فروشند و
سايت ها دارند ماهي شان را مي گيرند
از مزرعه خدا
در ظهر کربلا
و شيعيان حسين(ع)
اين بار
به جان حسين افتاده اند
اگر حسين من تويي رأيم کو؟
که ما رأيت الا رأيي...
اين را کسي مي گويد
که فکر مي کند ابوالفضل
برادر عبّاس است
و فکر مي کند که راي او بالاترين است
و فکر مي کند که مردم ده
گوساله اند
کسي که جاي زنجير زدن
زنجير انداخته است اين همه سال
و تازه از فرنگ رسيده است
آقاي ليوايز و توييتر و باراک
آقاي آدامس خروس و مک دونالد
تو ايراني نيستي
يکي از شعبه هاي تيري هستي که خورد
به گلوي اصغر شش ماهه
دختراني که گوشواره تان را به رخ مي کشيد
مردان انگشتر مطلّا...
ديگر اينجا سايت اللهي شديد
"بيش از اين بابا دلم را خون نکن"2
نگاه کن چه مير و مرگي راه انداخته اند
مهلا مهلا...
***
بعد از آن همه جنگ
به کربلا رسيده ايم
عمه ببين به کربلا اين همه لشکر آمده
با موبايل هاي چند جيبي
به عخش اختشاش
با همان آش و
همان کاسه
رييس سايت چلپاسه
دعوت به شام کريسمس مي شود
در کاخ سفيد
مبارک است اسرائيل
مبارک است جاسوسي گراز يک چشم...
مبارک است گره خوردن عاشورا و يلدا با کريسمس
مبارک است
"زيرکي ظنّ است و حيراني خبر"3
اصحاب او حيران الله بودند
و شما زيرکان دنياييد
امّا هميشه مختاري هست
مختار اين بار زودتر
به انتقام خون حسين آمد
در کاروان ما
مختارها کم نيستند
مختارهاي مختار و بي اختيار
اما در کربلاي ما
هميشه اتفاق ها
از جنس "ما رايت الا جميلا"ست
از جنس ما رميت ...
***
در محاصره اين همه موبايل
که زنگ مي زنند کنار فرات
در محاصره اين همه فتوشاپ و گوگل
که رفته اند تا گودال قتلگاه
و پيش از اين بازي ها
مي خواستند سر حسين مرا
بر نيزه ها ببرند
از جانب فرات و از در مخفي
همين سپاه اشقيا
شما نبوديد
داشتيد عليه هم شعار مي داديد
در دانشگاه
روزي که دانشگاه
دانشکاه شد
حالا رسيده ايم به کربلا
و خيمه ها را قاطي مي بينم
پرچم ها را خوني
و خبرگزاري ها
خيمه هايشان را علم کرده اند بر تل زينبيه
اينان که رنگ خيمه شان سبز است
اصحاب آشنايي زدايي و تأويل اند
"باز اين چه شورش است که در خلق عالم است"4
مواظب باش
وگرنه حرمله خواهي شد
ساعتي بنشين که باران بگذرد
حالا
چندي ست سپاه اشقيا سبزند
سپاه اتقيا قرمز
چندي ست شنود گذاشته اند
در حلق پاره پارة اصغر
مصاحبه سي ان ان
با نائب حسين عصر!
مصاحبه بي بي سي
با بي بي الفلان
زن پريزيدنت ثمّ الثاني!
تقدير کاخ سفيد از زحمتکشان بازي عاشورا
و اين سريال ادامه دارد
و گرية من
از پي کاروان اسيراني
که بي صدا مي گريند
من فکر مي کنم
که کربلا
بايد جاي ديگري باشد
و اين حسين ها
نالوطيان همين شمرانند!
***
شما فروختيد شام غريبان را به شب يلدا
سر حسين را به هندوانه اي
تمام هندوانه هاتان توزرد بود امسال
که سرخ
سر حسين شهيد بود
شما اصحاب تخمه ايد
و سيب سرخ
سر بريدة مولا بود
انار دانه دانه
اشک زينب کبري بود
برويد سوار شتر شب شويد و
فيلترتان را برداريد و برويد...
**
شام غريبان حسين امشب است...
ما آب و آتش را با هم جمع مي کنيم
دارند سيب سرخ سر حسين علي را مي آورند
شما با محراب و منبر بازي کرديد
چنگ بزن به شب يلدا
يا شيخنا المتغيير
که رستگار شوي
شام غريبان روضه غيب هويت است
بسيجي آمده است کشته شود
سهراب را پدران فتنه کشتند
نه بسيجي ها
سهراب به دست سياوش کشته نشد
سهراب را مثل همان سهراب
پدران فتنه گر کشتند
شما که مي خواستيد
يک شبه هفت خوان را طي کنيد، کشتيد
**
نشسته ام در کنار خرابه
با گريه بر حسين دلم باز مي شود
و نوحه مي خوانم در دستگاه شور و ماهور
چون غمت را نتوان يافت مگر در دل شاد
ما به اميد غمت خاطر شادي طلبيم
مي گريم و شادم چون مولانا
و متّصلم چون او
به غم حسين
شما دنبال ديسکوتان باشيد
المخملباف يکفي بالپاپيون
شما دنبال دين پاپتان باشيد
دنبال جاز پاپ
سواران شتر شب مشروطه
برادران سيد حسن تقي زاده
که دينداران اندک شده اند
قل الديانون
بسي رنج برديم در اين سي سال انقلاب
عجب زنده کردند اين دو
انگليس را
در اين سه چار ماه
شترانشان حامله اند
بناست خوک بزايند
خوکهاي بريطانياي دسته دار
مرحبا به شيخنا المتغيِر
مرحبا به مير
برگريزان پاييز است و
و سرريزان خون حسين
حسين من در مهر وارد شد
اما شما نامهربان بوديد
شما به من سنگ زديد
شما به کربلا سنگ زديد
در سايت بالاترين چلپاسه
که کربلا ايراني نيست
که محمّد(ص) ايراني نيست
که خدا و پيغمبر ما بابک است و کورش و کمبوجيه
با اين حساب
عمامه سياه سيّد يزدي،
پر!
با اين حساب
عباي شيخناالمتغير،
پر!
"اي خون اصيلت ز شتکها به غديران
افشانده شرفها به بلنداي اميران
از کرببلا آمده جاري شده وانگاه
آميخته با خون سياووش در ايران..."5
سوگ سياووشان است
من از جناح راست نيستم
و از جناح چپ هم
من از جناح ذوالجناحم
امام گفت :
چراغ را خاموش کنيد
شتر شب را سوار شديد
اينها شترهايشان معجزه کرد
و با شترهاشان به استوديوي شب بي بي سي وارد شدند
اگر دين نداريد آزاده باشيد
که روز واقعه است
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنيد
در روز واقعه تابوت خلق را
به رنگ سبز کردند
زردها بي خود قرمز نشدند
سبزها بي خود قرمز نشدند
**
نشسته ام در خيمه امام و کوثري مي خواند
آه از آن لحظه اي که با تن چاک چاک...
نشسته ام در خيمه غريبي اين دل
و بچه ها دم گرفته اند:
سر حسين مظلوم از تن جداست امشب
سر حسين مرا بر اس ام اس مي برند
و روضه خوان مي خواند:
شام غريبان حسين امشب است...
عصر عاشوراي سال 1388
1- از مولاناست
2- از عمان ساماني است
3- از مولاناست
4- از محتشم کاشاني است.
5- از حسين منزوي است.
به نقل از پيچ